×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

اجتماعي

حكايت و داستانهاي آموزنده

× !-- begin of gohardasht.com profile every where source code-- language=java src=http://www.gohardasht.com/gohardasht.asp?username=syavash158&th=1.png/ !-- end of gohardasht.com profile evry where source code --
×

آدرس وبلاگ من

30avashmusavi.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/syavash158

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

درك كردن حيوانات در زندگي

ما حیوانات را خیلی‌ دوست داریم، بابایمان هم همینطور.ما هر روز در مورد
حیوانات حرف می‌زنیم ، بابایمان هم همینطور.بابایمان همیشه وقتی‌ با ما
حرف میزند از حیوانات هم یاد می‌کند، مثلا امروز بابایمان دوبار به ما گفت؛
توله سگ مگه تو مشق نداری که نشستی پای تلوزیون؟ و هر وقت ما پول میخواهیم
میگوید؛ کره خر مگه من نشستم سر گنج؟


چند روز پیشا وقتی‌ ما با مامانمان و بابایمان میرفتیم خون عمه زهره اینا
یک تاکسی داشت میزد به پیکان بابایمان. بابایمان هم که آن روی سگش آمده بود
بالا به آقاهه گفت؛ مگه کوری گوساله؟ آقاهه هم گفت؛ کور باباته یابو،
پیاده میشم همچین میزنمت که به خر بگی‌ زن دایی, بابایمان هم گفت; برو
بینیم بابا جوجه و عین قرقی پرید پایین ولی‌ آقاهه از بابایمان خیلی‌ گنده
تر بود و بابایمان را مثل سگ کتک زد. بعدش مامانمان به بابایمان گفت؛ مگه
کرم داری آخه؟ خرس گنده مجبوری عین خروس جنگی بپری به مردم؟

 

ما تلوزیون را هم که خیلی‌ حیوان نشان میدهد دوست میداریم، البته علی‌
آقا شوهر خاله مان میگوید که تلوزیون فقط شده راز بقا، قدیما که همش گربه و
کوسه نشون میداد، حالا هم که یا اون مارمولک‌ها رو نشون میده یا این
بوزینه رو که عین اسب واسه تماشاچي خالی‌ می‌بنده. ما فکر می‌کنیم که منظور
علی‌ آقا کارتون پینوکیو باشه چون هم توش گربه نره داشت هم کوسه هم پینوکیو
که دروغ میگفت.

فامیلهای ما هم خیلی‌ حیوانات را دوست دارند، پارسال در عروسی‌ منوچهر
پسر خاله مان که رفت قاطی‌ مرغ ها، شوهر خاله مان دو تا گوسفند آورد که ما
با آنها خیلی‌ بازی کردیم ولی‌ بعدش شوهر خاله مان همان وسط سرشان را برید!
ما اولش خیلی‌ ترسیدیم ولی‌ بابایمان گفت چند تا عروسی‌ برویم عادت
می‌کنیم، البته گوسفندها هم چیزی نگفتند و گذاشتند شوهر خاله مان سرشان را
ببرد، حتما دردشان نیامد.ما نفهمیدیم چطور دردشان نیامده چون یکبار در
کامپیوتر داداشمان یک فیلم دیدیم که دوتا آقا که هی‌ میگفتند الله اکبر سر
یک آقا رو که نمیگفت الله اکبر بریدند و اون آقاهه خیلی‌ دردش اومد. و ما
تصمیم گرفتیم که همیشه بگیم الله اکبر که یک وقت کسی‌ سر ما را نبرد

چهارشنبه 20 بهمن 1389 - 5:43:45 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


طنز نامه خلقت


خداي من


درس به ياد موندني


كدام مستحق تريم؟


خداي من و خداي او


سخناني از جنس طلا


فوائد بوسه در رابطه زناشوئي


سي باور غلط در مورد ازدواج


ده نكته بسيار آموزنده از ژاپني ها


گفتگو با شيطان


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

69950 بازدید

41 بازدید امروز

23 بازدید دیروز

98 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements