دلخوشي هاي كوچك زندگي
بعضی روزها وقتی برای خرید میرم توی خیابونمون یک واکسی رو میبینم.او مردیست تقریبا ۳۵ ساله که از سنش شکسته تر بنظر میاد.وسایلش توی یک چرخ مخصوصه که روی زمین حرکت میده.جالب اینه که یک گل مصنوعی بعنوان تزئین جلوی جعبه اش نصب کرده.ولی چیزی که برای من جالبتره اینه که بعضی روزهابچه اش رو با خودش به سر کار میاره.یک پسر تقریبا ۶ ساله ریز نقش و سیاه سوخته که بالای جعبه میشینه و از قیافه اش میشه فهمید که چقدر خوشحاله از اینکه پدرش اونو با خودش آورده.او ن مواقع با خودم فکر میکنم میشه با همین دلخوشی های کوجولو شاد بود و از زندگی لذت برد.جوونهائی رو میشناسم که همه چی دارند ولی از زندگی ناامیدند.بیائیم قدر هر چیزی که داریم هر چند کوچیک رو بدونیم و سعی کنیم با همونا شاد باشیم و از زندگی لذت ببریم.برگرفته از وبلاگ زیبای پاک بوم
یکشنبه 3 بهمن 1389 - 12:20:37 PM